تاذره ای ازسرخفی گشت جلی دیدند درآن آئینه،عشق ازلی
نه دوست که بل زاده بوسفیان گفت مادرنه بزادست ونه زاید چوعلی
*************************************
گرچه جبرئیلت لافتی گفت فزونترازبرایت مصطفی گفت
بودمبغوض درگاه خداوند هرآنکس شکوه ای ازمرتضی گفت
***********************************
مرامهرعلی،محراب عشق است ازاین رودرتب وتاب عشق است
محمد،خویشتن خورشید راه است به فرمود!علیمهتاب عشق است
***********************************
توجلوه ی نورذات سرمدهستی تکمیل نبوت محمدهستی
تاگفت نبی علی نفس،یعنی درجسم دگرفروغ احمدهستی
*************************************
"مهرنوش"مرامهرعلی آئین است آذین زحسینم دل"مهرآذین"است
یارب به فروزان به دل"مهرافروز" مهررخ مهدی که پناه دین است
************************************
آنجا که حلاوت علی جاری بود دستان سخاوت علی جاری بود
دیدم زدل تیره ی این قوم هنوز زهری زاداوتبه علی جاری بود
**********************************
جبرئیل نوای عشق برلی دارد آوای به سوی دوست"فارغب"دارد
پیغمبرما کنارآن برکه ی نور فرمان"اذافرغت فانصب"دارد
**********************************
من دردی صدغدیردرخم دارم فرزانه ترین نگار،درقم دارم
این گوراشک عاشقانه،بینی! ازنیم نگاه مه هشتم دارم
*********************************
اشعاردکتربهمن مرادیفرعیدغدیر1396-کرمانشاه
ریحان نیوز کرمانشاه...
ما را در سایت ریحان نیوز کرمانشاه دنبال می کنید
برچسب : اشعاری,دیگرازسروده,استاددکتربهمن,مرادیفر, نویسنده : akbarabdia بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 15:59